روزى یکى از ن مدینه خدمت حضرت زهرا (علیها السلام) رسید و گفت: مادر پیرى دارم که در مسایل نماز، سؤالات فراوانى دارد و مرا فرستاده است تا آن مسایل شرعى را از شما بپرسم.
حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود: بپرس!
آن زن، مسایل زیادى طرح کرد و براى هر یک از آنها، پاسخ شنید.
در ادامه گفت و شنود، آن زن از کثرت پرسشها خجالت کشید و گفت: اى دختر رسول خدا! از این که فراوان خدمت میرسم و با سؤالاتى زیاد شما را به زحمت میاندازم، معذرت میخواهم!
فاطمه(علیها السلام) فرمود:
باز هم بیا و هر آنچه سؤال برایت پیش میآید، بپرس! آیا اگر کسى اجیر شود که بار سنگینى را به بالاى بام ببرد و در مقابل، صد هزار دینار طلا مزد بگیرد، چنین کارى براى او دشوار خواهد بود؟
گفت: خیر.
حضرت ادامه داد:
من در ازاى هر مسألهای که پاسخ میدهم، بیش از فاصله بین زمین تا عرش، جواهر و لؤلؤ پاداش میگیرم؛ پس سزاوار است که بر من سنگین نیاید.
منبع: جامی از زلال کوثر، آیت الله مصباح یزدی، ص 126
----------------------------------------------
متن روایت در التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن بن علی العسکری علیهم السلام ص 340 و بحار الانوار ج2 ص 3:
وَ حَضَرَتِ امْرَأَةٌ عِنْدَ الصِّدِّیقَةِ فَاطِمَةَ اَّهْرَاءِ ع فَقَالَتْ: إِنَّ لِی وَالِدَةً ضَعِیفَةً- وَ قَدْ لُبِسَ عَلَیْهَا فِی أَمْرِ صَلَاتِهَا شَیْءٌ، وَ قَدْ بَعَثَتْنِی إِلَیْکِ أَسْأَلُکِ. فَأَجَابَتْهَا فَاطِمَةُ ع عَنْ ذَلِکَ، ثُمَّ ثَنَّتْ،فَأَجَابَتْ، ثُمَّ ثَلَّثَتْ [فَأَجَابَتْ] إِلَى أَنْ عَشَّرَتْ فَأَجَابَتْ، ثُمَّ خَجِلَتْ مِنَ الْکَثْرَةِ، فَقَالَتْ: لَا أَشُقُّ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ. قَالَتْ فَاطِمَةُ ع: هَاتِی وَ سَلِی عَمَّا بَدَا لَکِ، أَ رَأَیْتِ مَنِ اکْتُرِىَ یَوْماً یَصْعَدُ إِلَى سَطْحٍ بَحَمْلٍ ثَقِیلٍ، وَ کِرَاؤُهُ مِائَةُ أَلْفِ دِینَارٍ، أَ یَثْقُلُ عَلَیْهِ فَقَالَتْ: لَا. فَقَالَتْ: اکْتُرِیتُ أَنَا لِکُلِّ مَسْأَلَةٍ- بِأَکْثَرَ مِنْ مِلْءِ مَا بَیْنَ الثَّرَى إِلَى الْعَرْشِ لُؤْلُؤاً فَأَحْرَى أَنْ لَا یَثْقُلَ عَلَی.